تبلیغات
- تاریخ ارسال : پنج شنبه 9 آذر 1391
- بازدید : 540
به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از ان خارج میشد
به من گفت : نرو که بن بسته !
گوش نکردم ، رفتم
وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم
پیر شده بودم . . .
مطالب مرتبط
بخش نظرات
این نظر توسط saeed fouladi در تاریخ 1391/9/11/6 و 19:34 دقیقه ارسال شده است | |||
[Comment_Gavator] |
حامد جون شرمنده نتونستم پیدا کنم |
این نظر توسط saeed fouladi در تاریخ 1391/9/11/6 و 11:52 دقیقه ارسال شده است | |||
[Comment_Gavator] |
باشه سعی میکنم |
این نظر توسط hamed در تاریخ 1391/9/10/5 و 23:57 دقیقه ارسال شده است | |||
[Comment_Gavator] |
نمیدونم والا ولی یه ربطی بینشون پیدا کن دیگه |
این نظر توسط saeed fouladi در تاریخ 1391/9/10/5 و 14:52 دقیقه ارسال شده است | |||
[Comment_Gavator] |
حامد ببخشا ولی ربطی داشت? |
این نظر توسط hamed در تاریخ 1391/9/9/4 و 21:43 دقیقه ارسال شده است | |||
[Comment_Gavator] |
پیر رفاقتتم با معرفت |
.